نگاشته های یک دانش آموز

سخت است جدا شدن از شهر خاطره های پیامبر

اما تو «رضا» شده ای به رضای الهی؛

غریب آمده ای تا اسلام را از غربت بیرون بیاوری،

تا غریبه ها را آشنا کنی با هم.

کبوتران مسافر را بنگر؛

رنج دوری را به جان می خرند تا نزدیک باشند به تو؛

کسی که تو را دارد، غریب نخواهد شد.

چشم ها در ایوان طلای تو، مثل گمشده ها به اصل خویش،‌

به روزگار وصل خویش بازمی گردند.

سناباد طوس، ‌منزلی شده است تا هر کسی خودش را دوباره بیابد.

 آدمی، غریب است در این دنیا و تو امام غریبانی؛

آدمی مسافر است و تو کاروان سالارِ مسافران عشق؛

با ما بمان تا از رواق های تو، به دروازه های ملکوت برسیم.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۰۱
میرزایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی